"ایستاده در حصار"؛ روایتی از نبرد رزمندگان اسلام در پاوه
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۶۱۵۷۹
کتاب ایستاده در حصار روایتی از نبرد رزمندگان اسلام در پاوه به قلم آیت معروفی از انتشارات سازمان حفظ و آثار ارزش های دفاع مقدس سپاه چاپ و روانه بازار کتاب شد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری شبستان، کتاب ایستاده در حصار روایتی از نبرد رزمندگان اسلام در پاوه به قلم آیت معروفی از انتشارات سازمان حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس سپاه منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این کتاب شامل چهار فصل است که در فصل اول جغرافیای منطقه، فصل دوم روزهای دور، فصل سوم درگیری ها و اتفاقات مهم و فصل چهارم نقاط مهم منطقه را معرفی می کند. در مقدمه این کتاب می خوانیم: پاوه جنوبی ترین شهر کردنشین ایران است با مردم شافعی مذهب که دل بسته انقلاب بودند و هستند. پاوه ای ها خیلی زودتر از باقی شهرهای مناطق کردنشین سپاه تشکیل دادند و وقتی افراد مسلح مخالف نظام 25 مرداد 58 پاوه را کاملا محاصره کردند، همین نیروهای انقلابی پاوه با دستمال سرخ های پایتخت در شهر ماندند تا جان دهند و نگذارند شهر سقوط کند. محاصره و درگیری خیلی شدید بود، طوری که آمدن دکتر چمران نماینده نخست وزیری و تیمسار فلاحی فرمانده نیروی زمینی ارتش نتوانست مسئله را حل کند. همه شهر را از دست رفته می دانستند که خبر به امام رسید و او پیامی صادر کرد و پیامش روحی شد در کالبد پاوه و مردم ایران زمین، مردمی که از شهرهای دور و نزدیک حرکت کردند سمت پاوه. پیام امام روحیه مدافعان را طوری تقویت کرد که آنها خودشان شهر را آزاد کردند. وقتی بار دیگر ضد انقلاب مذاکره را بهانه کرد تا در فرصت مذاکره دوباره بر مناطق کردنشین تسلط نظامی پیدا کند، پاوه ای ها از دولت و ارتش خواستند به پاوه بیایند و نگذراند نیروهای مخالف نظام پاوه را ناامن کنند اما آنها دیر رسیدند و بار دیگر پاوه محاصره شد هرچند اشغال نشد. اگر بار اول اصغر وصالی و دکتر چمران و نیروهایشان پاوه را نجات دادند بار دوم ناصر کاظمی و احمد متوسلیان و نیروهایشان محاصره پاوه را شکستند اما این فرماندهان اگر مردم و مبارزان پاوه ای راه نداشتند، نمی توانستند موفق باشند. امثال جمیل بابایی، کاک فاروق مقصودی، کاک نجیب پیران بیسه و عبدالرحیم وارسته که پاوه و مردم ایران خیلی به آنها مدیون اند.
پرستار شیردل بخشی از فصل سوم این کتاب است که در این بخش می خوانیم: محمدرضا مصطفی دخت «روزهای آخر حتی پرستارها و کارکنان بومی بیمارستان هم نمی توانستند بروند منزل شان، دو شب آخر ما خیلی کم تیراندازی می کردیم، اغلب تک تیر می زدیم، مهمات نداشتیم، بالاخره تصمیم گرفتیم فرار کنیم به بیماران و مجروحان گفتیم ما درصدد فرار هستیم حاضریم شما را هم روی پشتمان ببریم، آنها گفتند نه شما بروید، ما همین جا می مانیم، آمدیم از پشت بیمارستان فرار کنیم، ناگهان یک نفر که به نظر می رسید دکتر عارفی باشد فریاد زد دارند فرار می کنند، تمام تیراندازی ها برگشت به طرف پشت بیمارستان و ما مجبور شدیم دوباره عقب نشینی کنیم. بالاخره تصمیم گرفتیم قاطعانه فرار کنیم، سه گروه 10، 12 و 13 نفره شدیم. گروهی که ما بودیم سرپرست مان قاسم کرمان بود، پشت سرمان علیرضا دایی تیر خورد آمدیم او را برداریم ببریم علیرضا گفت بچه ها من زنده ام شما بروید. با اصرار خواستیم او را پشت خود بگیریم ولی نگذاشت، به ما گفت فرار کنید، من همین جا شهید می شوم. از گروه 10 نفره ما هفت نفر توانستیم فرار کنیم، از کوه ها آمدیم ژاندارمری پاوه و گفتیم یک نفرمان تیر خورده ولی کسی اقدامی نکرد، تعدادی زخمی مانده بود. یکی از پرستارهای کرمانشاه گفت ما زخمی ها را می گذاریم پشت سیمرغ (یک نوع آمبولانس) و می بریم به مقام و سپاه پاسداران پاوه این خانم که شیردل نام داشت زخمی ها را گذاشت و شجاعانه به بیرون بیمارستان آمد تا آنها را به سپاه برساند ولی ضد انقلابیون از پشت او را به رگبار مسلسل بستند. به شیر و خورشید تلفن کردیم که خانم شیردل تیر خورده بیاید ببرید گفتند وسیله نداریم.»
شب قدر پاوه بخش دیگری از این کتاب است که در این بخش می خوانیم: «برای آخرین از همه ی قلعه (پاسگاه) بازدید کردم، سنگرها را دیدم با جوانان گفت و گو کردم. درباره قلعه یکی از جوانان شعبانی تیر خورد افتاد زمین ناله می کرد من را صدا می زد آوردمش محل مطمئن نشستم بالای سرش، وسط ضجه هایش گفتم تصور کن عاشوراست و تو در کربلا مبارزه می کنی در راه خدا مجروح شدی احساس کن که چنین دردی چقدر لذت بخش است. جوان آرام شد گفت من را برگردانید سر پستم».
همت فرمانده بخش دیگری از فصل سوم این کتاب است که در این بخش آمده است: دوم آذر بروجردی همت را فرمانده سپاه پاوه کرد. همت اول وصیت نامه اش را نوشت «ما فردا می رویم جنگ انسان هایی که همچون کفار در صدر اسلام نمی دانند چرا و برای چه می جنگند. مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی و به خاطر من گریه کنی اصلا از تو راضی نخواهم بود. زینب وار زندگی کن و من را به خدا بسپار». کاظمی هم کمتر از یک ماه بعد برگشت پاوه یازدهم دی ماه متوسلیان به فرمانده سپاه کرمانشاه و پاوه نوشت «چرا دست دست می کنید؟ تا کی می خواهید بی رگ باشید ما قسمتی از خاک عراق را هم گرفته ایم، شما چرا کاری نمی کنید، اگر اجازه بدهید ما نوسود را بگیریم». همت و کاظمی متوسلیان را می شناختند، لحن تندی داشت اما چیزی در دلش نبود.
در جنوب جنگ جدی بود، مردم توقع داشتند نیروهای ایران برای آزادی شهرهایی که عراق اشغال کرده بود، کاری کنند. از فرماندهی کل قوا بنی صدر پیروزی می خواستند، همت می گوید دقیقا به خاطر دارم که ما پیش بنی صدر رفتیم و عنوان کردیم که از طریق نوسود می توانیم خیلی خوب روی مواضع عراق کار کنیم. عراق شهرهای نزدیکی به نوسود دارد. «او می گفت من یک نفر نیرو هم به منطقه شما نمی دهم حتی برای مقابله با ضد انقلاب. ما باید نیروهایمان را در جنوب به کار بگیریم». بعدها بنی صدر در پرسش و پاسخی که در برلین در محل خانه فرهنگ ملت ها پاییز 71 برگزار شده بود و متن آن را روزنامه اش –انقلاب اسلامی- چاپ کرد، می گوید: «زمانی که خمینی حاضر نشد در سال 59 به نیروهای کرد به طور واقعی تامین بدهد به کموله و حزب دموکرات پیغام داد که اسلحه را زمین نگذارند».
گفتنی است، کتاب ایستاده در حصار با روایتی از نبرد رزمندگان اسلام در پاوه به قلم آیت معروفی به همت انتشارات فاتحان در سه هزار نسخه چاپ و روانه بازار شد.
پایان پیام/34
منبع: شبستان
کلیدواژه: ایستاده در حصار فرار کنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۶۱۵۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از دیدار معلمان و دانشجویان فرهنگیان با رهبر انقلاب / مراکز تربیت معلّم را دستِکم نباید گرفت
چه چیزی بهتر از دیدار با بزرگترین معلم انقلاب و ایران میتواند خستگی یک سال تدریس را از تن معلمان جدا کند؟! پس بیتابانه منتظر لحظه دیدار ماندیم تا بلکه با ملاقات آقا این شوق و التهاب آرام شود.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو- سعید جلیلی: روز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشتماه جمعی از معلمان سراسر کشور و دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی با رهبر انقلاب دیدار کردند.
چه چیزی بهتر از دیدار با بزرگترین معلم انقلاب و ایران میتواند خستگی یک سال تدریس را از تن معلمان جدا کند؟! پس بیتابانه منتظر لحظه دیدار ماندیم تا بلکه با ملاقات آقا این شوق و التهاب آرام شود.
از ساعت ۷:۳٠ دربهای حسینیه امام (ره) برای دعوتشدگان باز بود. ما نیز همراه جمعی از دانشجومعلمان و اساتید دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، به حسینبه وارد شدیم، اما جمعیت بسیار زیادی تا پشت ورودی اصلی نشسته بودند، جوری که امکان نداشت بشود از نزدیک آقا را دید و تنها صدای سخنران به گوش میرسید.
اما ناگهان جمعیت در یک لحظه قیام کرد و موج مشتاقان دیدار، صفوف را به جلو حرکت داد و شور حیدری حاضران را به هیجان وا داشت. حالا تقریبا همه در داخل حسینه جا شده بودند و با فریاد «حیدر حیدر» و سر دادن شعار «ای رهبر آزاده، آمادهایم آماده» به پیشواز سخنان رهبری میروند.
در میان جمعیت، معلمانی حضور دارند که از نقاط دور و نزدیک خودشان را به دیدار رساندهاند. چهرههای پیر و جوان، در کنار هم تصویری زیبا از گذشته و معلمان با سابقه را در کنار نمایی از آینده و دانشجومعلمان جوان ایجاد کرده است.
قاب دیدار با حضور برخی معلمان با لباس محلی خودشان زیباتر میشود. از بختیاری و عرب خوزستان، تا کردهای غیور و اهالی عزیز سیستان و بلوچستان، همه آمده بودند تا عمق اتحاد ملت ایران را نشان دهند.
وقتی آقا وارد میشوند، دوباره موج جمعیت قیام کرده و صفوف به جلو فشرده میشود. قاری قرآن با قرائت آیاتی زیبا و دلنشین درباره تزکیه و تعلیم، فضای حسینیه را با نور آیات الهی روشن میکند و جمعیت آرام میشوند.
ساعت حدود ۱٠ شده است. حاضرین در حسینیه شعری را که پیش از این با هم تمرین کرده بودند، شروع به همخوانی میکنند. شعری که هم از معلمی میگوید و هم به حال و هوای جهان اشاره دارد. معلمان ایرانی یاد شهدای معلم و دانشآموز غزه را نیز گرامی میدارند.
وزیر آموزش و پرورش اذن میگیرد و میرود تا سخنرانی خود را آغاز و گزارشی از دستاوردها و عملکرد نظام تعلیم و تربیت ارائه کند. وزیر از تصویب نقشه راه اجرایی سند تحول بنیادین میگوید. از اینکه پس از آمد و شد چندین دولت و مجلس، طرح تاثیر معدل دانشآموزان و سوابق تحصیلی داوطلبان در پذیرش دانشگاه بر زمین مانده بود، اما حالا اجرایی شده است.
وزیر پس اینکه استخدام چندین هزار معلم توانمند را در سالی که گذشت بیسابقه خواند، از جایگاه دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی در جذب و تربیت معلم سخن به میان آورده و از افزایش ظرفیت مراکز تربیت معلم میگوید. وزیر اشارهای هم به احیای باشگاه دانشپژوهان جوان و کسب عناوین قهرمانی در المپیادهای علمی و میزبانی از این المپیادهای جهانی دارد.
راستی این دیدار مهمانهای ویژهای هم دارد، تیم ملی دانشآموزی والیبال که در مسابقات جهانی، پرچم ایران را به اهتزاز درآورده و قهرمان شدند، حالا به دیدار آقا آمدهاند.
پس از وزیر، حضرت آقا شروع به ارائه بیانات میکنند. رهبر انقلاب در ابتدا از «تکریم معلّم» سخن میگویند و اینکه تکریم کار لازمی است، «مَن لَم یَشکُرِ المَخلوقَ لَم یَشکُرِ الخالِق» همه باید از معلّمین شکرگزار باشند.
رهبری در ادامه در باب انتظار از معلّمان، و انتظاراتی که از جامعهی معلّمین کشور وجود دارد، نکاتی را مطرح کرده و در قالب چند سرفصل، رهنمودهایی را برای آینده آموزش و پرورش ترسیم میکنند.
ایشان با اشاره به نقش معاونت پرورشی و هویتساز بودن معلم، به این نکته اشاره دارند که باید به دانشاموزان نگاه ملّی داد. حضرت آقا تاکید دارند که کلاس درس معلمان بخشی از مجموعه حرکت دهنده کشور است. رهبری بر اجرای سند تحول بنیادین تاکید کرده و از عدم عمل به این سند در سالهای گذشته اعلام نارضایتی داشتند.
حضرت آقا اشارهای هم به اعتراضات دانشجویان در آمریکا داشته و بیان کردند: امروز غزه مسئلهی اول دنیا است.
رهبری در قسمت آخر بیاناتشان نیز به جنایات رژیم صهیونیستی در حق مردم غزه اشاره داشته و عنوان میکنند که حقانیت این موضع همیشگی جمهوری اسلامی ایران ثابت شد که چرا دهها سال است در جمهوری اسلامی میگویند: «مرگ بر رژیم صهیونیستی» به همهی دنیا نشان داده شد که حق با جمهوری اسلامی است. تا وقتی که فلسطین به صاحبان خودش برنگردد، مشکل غرب آسیا حل نخواهد شد. در این لحظات صدای شعار «مرگ بر اسرائیل» و «حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست» در فضای حسینیه طنین انداز میشود.
پیش از ساعت ۱۲ و در میانیه روز، جلسه پایان پذیرفت و این دیدار نیز همیشه در ذهن و دل معلمانی که توفیق حضور در آن را داشتند، به یادگار میماند.
متن کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار با معلمان